جشن نوروز در مهد دخملا
دختر بزرگه 2 روزه در مهدشون جشن نوروز داره و من هم از دیدن اون همه سور و سات لذت بردم چه برسه به خود بچه ها ...
صبح با کلی هدیه رفتیم 2 تایی مهد ... کمی از راه رو هم پیاده رفتیم ... هوا بهاری و زیبا بود ...
وقتی داخل مهد رفتیم صدای ساز و ارگ میامد ... حاجی فیروز با عصا داشت میامد و بچه ها رفتند سالن پایین برای رقص و شادی ...سفره 7 سین و عکاس و دکور و ... مربیهای شیک و پیک و خوشگل آرایش کرده و ...کادو به بچه ها و شکلات و شیرینی ...
کلی از مدیرشون تشکر کردم
(از ته دل برای همه بچه ها دعا کردم تا تنشون سالم باشه و غم به دلهای کوچولوشون نمونه .... مریضهای تو بیمارستان رو هم دعا کردم )
بعد رفتم مهد دختر کوچیکه و هدیه مربیهای اون رو هم بردم ...
فینگیل من رفت تو اتاق و تختش و مشغول شیطنت ... سالن آذین بندی شده بود و بچه ها در حیاط مشغول بازی بودند ...به همه ماهی قرمز کادو دادند
از اینکه مدیر مهد اجازه میده هر وقت خواستم شایلین و خواهرش رو اونجا بذارم و برم به کارهام برسم ممنونم ...
خدایا تو رو که در بستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت مخلصم