نگین من متولد شد ....
چقدر دلم میخواست دکتر خودم از مسافرت بیاد و به کمک اون زایمان کنم ... مثل موقعی که شارمین عزیزم دنیا اومد ...
خوشبختانه دخترکم آرام و موقر با من همراهی کرد تا خواسته ام براورده بشه ... عزیز دل مادر 25 شهریور ساعت 10:20صبح در بیمارستان لاله متولد شد ...
همسر عزیزم ... مادر گلم ... خاله شبنم ( دوست مهربونم ) .... عمو فرید هم حضور داشتند ...
دخترکم رو که بغل کردم ... پر از عشق شدم ... پر از سپاس ... پر از اشک شوق ... لبریز از دلدادگی و هیجان ...
خدایا خیلی دوستت دارم ... خیلی ازت ممنونم ... خیلی بزرگی ....
الهی هر کسی میخواد ؛ این لحظه ناب رو تجربه کنه و مادر بشه ..
اسم دختر گلم رو شایلین گذاشتیم . امیدوارم همیشه با خواهرش بهترین دوست و مونس و همدم و معتمد هم باشند و جزء خوشبخت ترین دختران زمین ...
دخترای گلم الهی به قول مامان بزرگاتون : عاقبت به خیر شید ....